سوال از خانم های متاهل شاغلی که تو زندگیشون موفق هستند

سلام

روی سوال من با خانوم های متاهلی هست که بیرون از منزل شاغل هستن و یا دانشجوان و درس میخونن. من دانشجوام و در شرف ازدواجم.

میخواستم از بین این خانوم هایی که گفتم اون کسایی که تو زندگیشون موفق هستند هم به لحاظ همسرداری و خانه داری و هم به لحاظ شغل یا کار که انجام میدن، کمی منو راهنمایی کنن

مثلا اون چیزی که باعث موفقیت خودشون شده توضیح بدن، یا برنامه ریزی که دارن یا اگه نکته ای در این باره بلدن یا حتی اگر منبع یا سایتی میشناسن معرفی کنن من از اینجور سایتا زیاد دیدم اما هیچکدوم بنظرم ارزش دنبال کردن نداشتن.

خیلی ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) زندگی با خانم شاغل (۲۵ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)

آقایون، چطور آروم و بیصدا ازدواجم رو به هم بزنم ؟

سلام

نمیدونم از کجا شروع کنم . من یه دختر 25 سالم حجاب و ظاهر و همه چیزم معمولی و معتقد ! چند ساله عاشق یه نفر بودم  28 سالشه . به مدت دو سال با اطلاع خانواده ها و تقریبا همه :( درارتباطیم . اصلا با هم هیچ رابطه ی ج... نداشتیم و کاملا تحت کنترل ( با اطلاع خانواده هامون ) قرار بود تا فارغ التحصیلیم منتظر باشیم و بعد عقد کنیم این مدت هم قرار بود باهم آشنا بشیم .

اما مشکلی واسم بیش اومده که زندگیمو افسرده کرد:

الان که  دیگه فارغ التحصیل شدم باید عقد کنیم من اصلا دیگه تمایلی به ازدواج با ایشون ندارم !!  :( تو این مدت دو سال خیلی بهم محبت میکرد احترام و ...

و من عاشقش بودم ( البته بدون شناخت کامل یه جورایی اول عاشقش شدم بعد کم کم شناختمش ) اما یه دو سه ماهی میشه یه رفتارهایی ازش سر میزنه که احساس میکنم فقط ظاهرش شبیه آدمی بود که من اونو تو ذهنم داشتم .

ظاهر خوب مهربون با ایمان و نجیبی داره  اما... . قرار شد که این اواخر که نزدیک زمان عقدمون بود در مورد مسایل جنسی هم حرف بزنیم متاسفانه تو این مرحله هر چی حس خوب بهش داشتم رو از دست دادم .  عقایدش در مورد تنوع طلبی و ... جدیدا شکوفا شده و معتقده که سیستم مرد چند همسری و ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

پست جامع برای بحث مهریه و حق طلاق

سلام 

داخل سایت اشباح شده  از پست های یک جانبه با کلی توهین و .... شما کاربرای عزیز (هر چند غیر آگاهانه ) درباره مهریه و حق طلاق بنده میخوام دوباره بحثش رو جور دیگه ای پیش بکشم طوری که فقط یه پست جامع باشه برای مهریه و حق طلاق پس لطفا اعتراض نکنید و تقاضا دارم اگر خواننده خاموش هستید هم پاسخ بدید تا به یه پاسخ جامع برسیم و عرف جامعه دستمون بیاد و با چشم باز بریم جلو...!

لطف کنید قبل از جواب دادن به سوالات اصلی به این سوالات پاسخ بدید ( این سوالات مبنای خاصی ندارن فقط به طرز فکر شما از خودتون بر میگرده) :

اول جنسیت

مرد/زن

مذهبی بودن

 خیلی مذهبی / مذهبی معمولی / تقریبا غیر مذهبی ( بلاخره خدا رو که میشناسی!)

سطح خانواده  ( از هر نظر پول گرفته تا تحصیلات پدرو برادر و ...)

سطح بد / سطح خوب / سطح عالی 

و در اخر تحصیلات خودتون یا تحصیلات مدنظرتون

==============

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مهریه (۱۱۶ مطلب مشابه)

من ترجیح میدم شوهرم رو بعد از عروسی ببینم !

سلام
من به زودی نامزد و عقد میکنم...
چون هر دومون دانشجو هستیم دیر به دیر همو میبینم یعنی تا عید که فکر کنم برا اولین بار بعد از بله گفتن همو ببینیم...
تو دوران نامزدی که استرسی ندارم چون محرم نیستیم... فوقش چار تا کلمه حرف میزنیم... ولی از دوران عقد خیلی میترسم و اشفته شدم...من به خاطر شرایطمون باید حدود دو ،  دو سال و نیم عقد باشیم .
میدونم مقدارش زیاده ولی مجبوریم. چون شرایط اون اماده نیست و خودمم دانشجوام و تو دو تا شهر مختلفیم باید صبر کنیم تا من سه سال سوم برم و سال چهارمم که عروسی گرفتم تو شهر محل زندگیمون مهمون بشم... دانشگاه و اینا
حالا مشکل من اینه که چطور توی دوران عقد شوهرمو راضی نگه دارم طوری که نه سیخ بسوزه نه کباب
من نمیخوام معاشقه باهاش داشته باشم... گفته بودین تو دوران عقد معاشقه بدون دخول انجام میشه... خب دو نفر که قشنگ لخت همو ببینن یهو دخولم انجام بدن دیگه... این کارا چیه... دخول که مهم نیست مهم ترش لمس و دیدن بدن هم دیگست ...
من ترجیح میدم همسرمو بعد عروسی ببینم... . حالا موندم چیکار کنم ؟ معاشقه فقط با لخت شدنه؟؟ نمیشه لخت نشد؟؟! من فوقش میتونم بزارم از رو لباس بغلم کنه و منو لمس کنه... همین کارا میتونه کافی باشه...
من به هیچ عنوان نمیخوام وارد رابطه شم...
منظور از معاشقه اینه که همسرمونو ارضا کنیم؟؟ با بغل و بوس که کسی ارضا نمیشه ، میشه؟؟ کمکم کنین
یا چجوری به همسرم بگم که ناراحت نشه
لطفا نگین شوهرته و وظیفته... تو دوران عقد حال مارم بفهمید...
خیلی بد وضعیتیه...

نمیدونم با خودم چند چندم؟!

سلام

غرض از مزاحمت این است که من همش از این شاخه به اون شاخه می پرم ! دایره علایقم گسترده است!

من نمیدونم اصلا هدفم چیه ! ببینید من مطالعه دارم تو اکثر زمینه ها : فلسفه ؛ شعر و ادبیات؛ تاریخ؛ علوم سیاسی ؛ فیزیک ( بخش فیزیک نظری ) ... خلاصه هدف از گفتن اینها اینه که مثلا یه مدتی تو بحر یک چیزی میرم و کلی مطالعه و... ولی بعدش زود دلزده میشم و ول میکنم!

یادمه وقتی اول دبیرستان بودم کلیپ های استاد رائفی پور و عباسی رو دیدم کلا رفته بودم تو فاز فراماسونری یهود ستیزی و این جور چیزا! تصمیم گرفته بودم منم وارد این مباحث بشم و تحقیق کنم و بشم یکی مثل رائفی پور!

یعنی در این حد مصمم بودم که در این راه شهید بشم خخخخ!!!! کلا ادم احساسی و آرمان گرایی هستم .

یه مدت تو نخ کتاب های دکتر شریعتی بودم و میخواستم بشم انتلکتوعل (میدونم غلط نوشتم ولی گوشی من حمزه نداره) !!!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

فکر می کنم ویژگی های جنس مونث رو ندارم

 سلام
اگه دختری ویژگی ها و تفاوت هایی که برای جنس مونث توسط روانشناس ها عنوان میشه نداشته باشه باید نگران زندگی زناشویی خودش باشه ؟
مثلا اگه خانم به خرید کردن تیپ زدن  اجتماعی بودن پرحرف بودن یا مثلا در لحظه فقط یک کار رو بتونه انجام بده نه چند کار ...
البته من کمی افسردگی دارم و شرایط خانواده و محیط هم بی تاثیر نبوده با این شرایط راه حل چیست! آخه احساس میکنم شخصیتم اینطوری شده ایا باید تغییر بدم ؟ اصلامیشه!
ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

دختر ۲۰ ساله ای هستم که از وسواس فکری رنج میبرم

سلام به همه

من دختر ۲۰ ساله ایم که از وسواس فکری رنج میبرم . تا حالا پیش مشاوره رفتم ولی فایده نداشته.

مثلا تو ذهنم ۲ تا چیز و با هم مقایسه میکنم, هر چیزی که فکرش رو بکنید, از دو تا مورچه گرفته تا مقایسه کردن اخلاق دو نفر. انقدر تو ذهنم مقایسه میکنم که سرم درد میگیره و میخوام گریه کنم, آخرشم به نتیجه نمیرسم!

لطفا کمکم کنید

مرتبط:

به خاطر وسواس هم دنیام رو از دست دادم هم آخرتم رو

درمان وسواس شستشو ، طهارت و نجاست

مبتلا به بیماری اختلال اضطراب، افسردگی و وسواس فکری هستم

نداشتن خواب راحت و داشتن وسواس های عجیب ذهنی

من دچار وسواس فکری و کمال گرایی بیش از اندازه هستم

متاسفانه وسواس فکری دارم طوری که واقعا منو منزوی کرده

نسبت به همه چیز وسواس فکری گرفتم

فکر میکنم در مسائل مذهبی دچار وسواس هستم

تجربیات شما در مورد درمان وسواس با هیپنوتیزم

تکنیک هایی برای درمان وسواس فکری و جبری

در بعضی از مسائل شرعی وسواس دارم

دوستم بعد از اطلاع در مورد خودارضایی ، وسواس گرفته

وسواس فکری زیادی روی مرتب بودن ظاهرم دارم

وسواس نجاست، آرامش را از زندگیم گرفته

درمان وسواس فکری در طهارت و نجاست

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) رفع وسواس (۱۶ مطلب مشابه)

برادرم طلاق گرفته ، چطوری کمکش کنم ؟

سلام به دوستان عزیز

برای اینکه بتونم برادرم رو که تازگی طلاق گرفته و از همسرش جدا شده رو درک کنم از اقایون  سوال دارم ممنون میشم کمکم کنید

متاسفانه برادرم تازگی ها از همسرش جدا شده دو سال بیشتر با هم زندگی نکردن و بچه ای هم نداره  .خیلی تو خودشه و کم حرف شده ولی در گفتگو ها تظاهر میکنه که ازدواج چیه ؟ زن چیه ؟خوب شد جدا شدم  ولی ته ته دلش احساس میکنم هنوز به خانومش علاقه داره.

تا جایی که یادم میاد همیشه مشکل داشتن و خانومش از همون دوران عقد اسم طلاق رو اورد ولی چون برادرم خیلی دوستش داشت این کارو نکرد ولی بعد دو سال زندگی برادرم خودش گفت میخوام طلاقش بدم سه سال دور بودن از هم تا اینکه دو هفته پیش رسما طلاق گرفتن   .

اقایونی که این تجربه رو داشتن یا در اطرافشون اقایونی رو دیدن که طعم تلخ طلاق رو چشیدن چطور میشه کمکشون کرد ؟ طلاق بیشتر برای مردها سخته یا برای خانومها؟

خودم احساس میکنم خانومها ضربه بیشتری میخورند .

ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)

چرا بعضی از مردان وظیفه تامین کنندگی شون رو ناقص انجام میدن ؟

سلام

اقایونی جواب بدن که معتقدن حقوق همسرشون باید صرف مخارج خونه بشه .
مگه نه اینکه این وظیفه مرده که مخارج زندگی رو تامین کنه؟؟؟؟ پس چرا بعضیا حقوق همسرشون رو صرف مخارج خونه میکنن یا اینکه خانومایی که شاغلن خرج لباس رو خودشون میدن؟؟؟

مثلا در برابر خواست همسرشون برای خرید یه چیزی میگن تو از پول خودت بخر من بعدا بهت میدم ولی این بعدا نمیرسه یا یه کار خیلی بدتر کار اون اقایونی هست که برای مخارجی که صرف خونه میکنن منت میزارن و در چندین موقعیت یاداوری میکنن که اره این منم که دارم خرج خونه رو میدم ... یعنی واقعا از نظر خود اقایون چنین حرکتی درست و بجاست؟؟؟

مثلا یه نفر گفته بود شوهرم بدون اطلاع من ضامن برادرش شده که از بانک 20 میلیون وام بگیره بعد برادرش بد قولی کرده و قسط نداده و اقا هم بعد از اینکه به بن بست خورده قضیه رو به همسرش گفته که اینجوری شده حالا بدو بیار طلاهاتو بفروش که من ضامنم و این منم که پام گیره حالا این درسته که چون پول مال خود اقاست چیری به همسرشون نگن بعد که اینجوری شد سریع اولین پیشنهادش این باشه که طلا هاتو بفروش ؟

 اخه چرا بعضی از اقایون مسئولیت پذیر نیستند؟؟؟؟ سریع کنار میکشن یا به درستی پای مشکلشون نمی ایستند؟؟؟ منتظرن بقیه مشکلشون رو حل کنن؟؟؟

یا اینکه بعضیا معتقدن حالا که خانومشون سر کار میره باااااید حتما ی مخارجی رو هم برای خونه متقبل بشه یا اینکه حداقل خرج لباس و نیاز های شخصیش رو خودش بده؟؟؟

یا اون اقایونی هم  که خانومشون خونه داره زحماتی که تو خونه میکشه رو نمیبینن و همیشه طلب کارن حالا اونایی هم که یه کوچولو با انصاف ترن کارای خونه رو میبینن اما کار خودشون رو بیرون از خونه مهم تر میدونن حق خستگی به خودشون میدن اما خستگی ناشی از کار خونه رو کوچیک میبینن و اگه نقصی باشه گله میکنن و ناراحت میشن خب اخه اقای محترم درسته ک شما خسته این از کار بیرون اما خانومتون هم خسته میشه از کار خب اخه بچه ها پس چطور بزرگ میشن؟؟؟ این درسته که منت بذارید یا از خانومی که شاغله متوقعانه انتظار داشته باشید پولش رو خرج خونه کنه؟؟؟

 اصلا مگه نه اینکه اقتدار مرد در تامین کردنه پس چرا بعضیا نصفه نیمه تامین میکنن؟؟؟؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
اقتصاد خانواده (۱۱۵ مطلب مشابه)

شوهرم هیچ وقت بهم نگفته برام آرایش بکن

سلام دوستان
دختری هستم زیر 25 سال حدود 10 ماهه که عقد کردم. تا قبل ازدواجم مثل همه دخترا حس خود نمایی کردن و جلب توجه کردن برای بقیه توی وجودم خیلی زیاد بود ولی به خاطر قیودات مذهبی ای که داشتم سمت خلاف شرع نمیرفتم و همه چیزم رو نگه داشته بودم برا همسرم .

اما الان  مشکل بزرگی که با همسرم دارم و تا حالا هم چند بار بهش گفتم ولی افاقه نکرده اینه که ایشون آرایش کردن و لباس تحریک کننده پوشیدن براشون مهم نیست و نسبت به این مسائل کاملا بی تفاوته . تو این مدت هیچ وقت بهم نگفته که برام آرایش بکن ،و حتی من از این مسئله زده شدم به طوری که میتونم بگم من تو دوره مجردیم تو خونه بیشتر از الان آرایش میکردم ولی الان شاید در حد ماهی یکبار!

یا  وقتی قراره شب برم خونه شون بخوابم با خودم لباسای ... میبرم که بپوشم ولی ازم نمیخواد که بپوشم ، یا در مورد بلند بودن موهام که اطرافیانم همه میگن موهام قشنگه و بهشونم میرسم ، ولی همسرم اصلا براش مهم نیست و توجهی به موهام نداره و تا حالا هم چند بار گفته اگه میخوای برو کوتاهشون کن... 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

شوهرم میگه هر جوری دوست داشته باشم عروسی میگیرم

سلام
من یک سال و خورده ای هست که عقدم، شوهرم اصلا درباره عروسیمون صحبت نمیکرد تا اینکه خودم باهاش صحبت کردم ما خونمون تهرانه اونا شهرستان، بهش گفته بودم تو خواستگاری که خونمون باید اینجا باشه من شهرستان نمیام قبول کرده بود دیگه فکر میکردم که میدونه عروسی رو هم باید اینجا بگیریم، من باهاش صحبت کردم که کی عروسی میگیریم خونه میگیریم، بریم تالار ببینیم دیگه، بهم گفت من قرارم این بود که تو شهرستان خونه بگیرم با یه جشن کوچولو، تموم شه.
منم خیلی ناراحت شدم بهش گفتم قراره مون این نبود که، خودت قبول کرده بودی، گفتش که الکی قبول کردم که جواب رد ندی، بعد کلی جر و بحث فعلا قبول کرده که خونه اینجا بگیریم، ولی عروسی رو کوتاه نمیاد میگه برام مهم نیست خودتو فک و فامیلت چی فکر میکنید هر جوری دوست داشته باشم عروسی میگیرم، تالار هم به هیییچ عنوان نمیگیرم والسلام.
خیلی دلم ازش شکسته، نمیدونم باهاش چیکار کنم واقعا این حرف هاش یادم نمیره، هروقت یادم میفته گریم میگیره، الان در ظاهر باهم خوبیم ولی ازش خیلی بدم میاد نمیدونم چیکار کنم، کمکم کنید 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مراسم عقد و عروسی (۱۰۷ مطلب مشابه)

مشکل من اینه نمیتونم با ائمه ارتباط برقرار کنم

سلام

من مشکلی دارم لطفا کمک کنید . من به خدا و اسلام و قران ایمان دارم . نماز اول وقتم ترک نمیشه. بین نمازام قران میخونم. به جز حرم امام رضا تا حالا حرم هیچ یک از امامان نرفتم.

مشکل من اینه نمیتونم با ائمه ارتباط برقرار کنم. البته احترام براشون قائلم روز شهادت امامان مهمونی نمیرم و تفریح نمیکنم کلا کاری نمیکنم که شاد باشم. اگه خدای ناکرده کسی با جوک و... توهین کنه ناراحت میشم و بهش گوشزد میکنم.

ولی تو مجالس عزا و روضه و مداحی یا حتی مولودی اصلا حال خوب بهم دست نمیده حتی نمیتونم یه قطره اشک بریزم. اصلا احساس نزدیکی با ائمه ندارم فقط وقتی حرم امام رضا میرم فکر میکنم امام رضا به حرفم گوش میده و زیارتنامه رو باگریه شروع میکنم و باگریه تموم میکنم حتی حاجت های دنیوی هم مدنظرم نیست نمیدونم چرا اینطوریم.

ایا بقیه اعمالم مورد قبول خدا هست یا نه ؟ اصلا فایده ارتباط با ائمه چی هست؟ و حتما لازمه ارتباط قلبی باهاشون داشته باشم؟ برای اینکار باید چیکارکنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

از کجا بفهمم که خواستگار اهل دیدن فیلم های ... هست یا نیست ؟

سلام

من یه دختر 26 ساله هستم و فوق لیسانس دارم و نسبتا مذهبی . من اصلا دوست ندارم که همسر آینده ام اهل دیدن فیلمای س ک سی یا پ و رن باشه یا چیزای شبیه به این که تو این دور زمونه زیاده.

حالا از همه درخواست دارم منو راهنمایی کنن که جچوری اینو بفهمم؟ توی خاستگاری مستقیم بپرسم؟ به نظرتون راستشو میگن؟

خیلی کنترل میخاد کسی از اینا چشم پوشی کنه ولی من واقعا دوست ندارم. اصلا دوست ندارم ماهواره داشته باشن مثلا . یه وقتایی میگم کاش یکی بیاد که از این گوشی ساده ها داشته باشه. 

هر چند من و خانوادم تقریبا همه توی شبکه های اجتماعی هستیم و خدا رو شکر استفاده بد نمیکنیم ( جز وقت تلف کردن ) تازه من بیشتر خانوادم به روز هستم و همیشه توی نت میچرخم .

راهنمایی دکنید چطور بپرسم ازش ؟ یا اصلا کار خوبیه بپرسم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

چند سوال در مورد پیش آب آقایون

سلام

گفته میشه به ترشحات آقایون قبل از منی پیشاب میگن با این اوصاف :

۱. این ترشح فقط در زمان تحریک آقایون ترشح میشه یا در حالت عادی هم هست؟

۲. در حالت نعوظ ترشح میشه یا در حالت عادی یا نه ممکنه در دو حالت هم باشه؟!

۳. آیا همه آقایون سالم این ترشح رو دارند؟

۴. حجم معمول این ترشح چقدره و آیا به صورته جهشی است یا نه معمولی؟!

خیلی خیلی ممنونم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) اطلاعات عمومی جنسی (۱۵ مطلب مشابه)

باید حداقل سه سال بریم خونه مادر شوهرم بشینیم

سلام به همه ی خانواده برتریا؛
دختری ۲۴ ساله هستم که با پسر ۳۰ ساله چند ماهی است که نامزد کردم مشکلم اینجاست که شوهرم با وجود اینکه مقداری پول جمع کرده و میتونه الان یه خونه یه خوابه کوچیک بخره ولی میگه باید حداقل سه سال بریم خونه مادر شوهرم بشینیم بعد که حسابی پولاشو جمع کرد بره یه خونه دو خوابه بخره.
اما من اصلا و به هیچ وجه نمیخوام برم خونه مادرشوهرم اینا بشینم.بهش گفتم اگه فقط یه ذره واس نظر من ارزش قائلی بریم یه خونه دیگه زندگی کنیم حتی پدر شوهرم یه خونه داره که هم تو بالا شهره هم نوساز و بزرگه من میگم آقاجان اصلا بیا بریم اونجا بشینیم اما چون تو یه طبقش جاریم زندگی میکنه مادرشوهرم اینا نمیخوان برم اونجا .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه) زندگی با خانواده شوهر (۷ مطلب مشابه)