سلام
سوالی دارم از آقایون:
شما در شرایط مساوی با کدوم مورد ازدواج میکنید؟
1.دختری که زیبا تحصیل کرده نجیب پاک با خانواده خوش اخلاق و قانع باشه ولی شغل پدرش در حد کارگر باشه؟؟
2.دختری که شرایط بالا رو نداشته باشه یا کمتر داشته باشه ولی پدرش شغلی در حد کارخونه دار داشته باشه ؟؟
بازم میگم در شراط مساوی یعنی خواستگاری هر کدوم رفتید بهتون نه نگن !
سلام
دختری هسم ١9 ساله خوشگلم اندامم خیلی خوب بود ولی تازگیا چاق شدم ولى هنوزم خوش اندامم 4 ساله با ١ پسر 27 ساله در ارتباطم . البته از همون اولم خواستگارى کرده مامانمم خبر داره قراره 6 ماه بعد با هم ازدواج کنیم یعنى بعد از کنکور من .
نامزدم وضع مالیش خیلى خوب شده ماشین شیک سوار میشه منم دارم دیوونه میشم همش فکر میکنم این 6 ماه اخرى از دستش میدم .
میترسم عاشق یکى دیگه بشه منو ول کنه می ترسم یه دختر خیلى خوشگل بخاطر وضع مالیش و ماشینشو یا خودش بهش پا بده اونم بره باهاش و منو ول کنه.
چکار کنم دارم دیوونه میشم اعتماد به نفسم صفره
من دختری 27 ساله ام خیلی میل جنسی دارم. شب ها خواب های جنسی می بینم مثلا نصفه شب خواب میبینم یکی بغلم کرده..
یا در حال رابطه ام با یکی ، یهو می پرم و اون حالت ضربان واژن و خیس شدنم دارم یعنی باید غسل کنم؟ من خیلی دچار این حالت میشم. حتی روزها مثلا یهو سر کلاس تو دانشگاه.
مرتبط:
اگه یه دختر مجرد تحریک بشه باید غسل کنه؟
هر وقت احساس کردم نبض اونجام میزنه باید غسل کنم؟
چه زمانی غسل به خانمها واجب میشه؟
آیا ترشحات زیاد خانم ها غسل داره؟
سلام خدمت شما
اقا یه سوال شخصی دارم به قران نه منظوری دارم نه هدفی، آقا یه خوابگاه دختران پیش خونه ماست خودگردان . دخترا تا ساعت 11 و 12 توی خیابونن ... !
توی سایتهای پزشکی میری تا می بینی دختران از رابطه شون و پشیمونی و ماس مالی کردن صحبت میکنن . 6 ماه سرباز وظیفه دادگستری بودم از کتک کاری زن و شوهر نفقه نداده و زن شروع کردن به تن فروشی و غیره و ...
به قران یه دختر 17 ساله اومده بود واسه برگه خودش گفت به دکتره با یه پسر 5 ماه دوس بوده 10 بار رابطه جنس داشته
من عاشق دختر همسایه مون شدم ازش انتظار پاک بودن داشتم تا دوست پسرش پیاده ش کرد الان 2 ساله با هم هستن دختره ارایش کرده سوار ماشین پسره شد دختره 19 سالش بود نامزد نیستن نمیدونم همش فکر میکنم دارن رابطه برقرار میکنن من هم خسته شدم بگم موقعیت دارم ظلمه هم میتونن دوست داشته باشن ولی اگه پاک بمونیم یه دختر مثه خودمون گیرمون میاد نمیخوام دختر بازی کنم ولی همیشه حسرت داشتن دختر همسایمون رو دارم به قران میدونم شهوته نه عشق . چون همش فکر میکنم پسره داره ازش لذت میبره ای کاش من جاش بودم ... دلم میخواد از فکرش بیرون بیام
سامان متاهل جنوب :
آیات قرآن کریم تأکید و اصرار دارند بر اینکه شرط ورود به بهشت دو چیز است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح؛ مانند آیه 82 سوره بقره که اهل ایمان و عمل صالح را اهل بهشت و جاویدان در آن معرفی می کند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُونَ
آیات الهی این واقعیت را هم بیان می دارند که نه ایمان بی عمل برای انسان مفید خواهد بود و نه عملِ بی نیت الهی.
بی فایده بودن ایمانِ بی عمل را در آیه 158 سوره انعام آمده است:
یَوْمَ یَأْتی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیْراً
روزى که برخى از نشانههاى پروردگارت به ظهور آید، ایمان آوردن کسى که پیش از این ایمان نیاورده یا در حال ایمانش عمل شایستهاى انجام نداده سودى نخواهد داشت.
و اینکه عمل بی نیت الهی در آخرت بهره ای از پاداش الهی نخواهد داشت حقیقتی است که آیات 15 و 16 سوره هود علیه السلام از آن پرده بر می دارد:
مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ
کسانى که زندگى دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان مىدهیم و در آن چیزى از آنان کاسته نخواهد شد.
أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُون
اینان کسانى هستند که در آخرت، سهمى جز آتش براى آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بى اثر مى شود و آنچه همواره [برای غیر خدا] انجام مى دادند، باطل است.
کدام ایمان نجات بخش است؟
از آیات قرآن کریم به دست می آید تنها عقیده و باوری نجات بخش است که مقبول درگاه الهی باشد و آن نیست جز باور به معارف دین اسلام است.
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران/19)
بی تردید دینِ [واقعى که همه پیامبران، مُبلّغ آن بودند] نزد خدا اسلام است.
اسلام در اینجا عبارت است از تسلیم شدن در برابر بیانى که از پروردگار عالم در مورد عقاید و اعمال و یا در مورد معارف و احکام صادر مىشود. و نیز می فرماید:
وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ (آل عمران/85)
و هرکه جز اسلام، دینى طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمىشود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
بنابراین هر مکتب و عقیده ای که در آن سخنی از فرامین الهی نباشد و تسلیم بودن محض در برابر تمام آنچه او فرموده است معنی نداشته باشد ، مکتبی نیست که انسان با باور به آموزه های آن بتواند به قرب الهی و بهشت جاویدان دست پیدا کند.
با این قید، تمام ادیان و مکاتب غیر الهی یکسره باطل اعلام شده و کنار گذاشته می شوند؛ می ماند ادیان الهی. در بین ادیان الهی هم، قرآن کریم فقط اسلام به معنای دین خاتم را برگزیده و بقیه را با صراحتِ تمام مردود اعلام کرده است. این بیانیه سه بار در قرآن کریم دیده می شود:
در آیات 33 سوره توبه، 28 سوره فتح و 9 سوره صف که فرمود:
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ
اوست که پیامبرش را به همراه هدایت الهی و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان چیره گرداند.
در این آیات مراد از «دین حق»، دین اسلام و عقاید و احکام آن است که با واقع و حق انطباق دارد. بنابراین معنای آیه این می شود: خدا آن کسى است که رسول خود محمد (صلی الله علیه و آله) را با هدایت- و یا با آیات و معجزات- و با دینى که با فطرت و حقیقت آفرینش منطبق است، فرستاد تا آن را بر سایر ادیان غلبه دهد.
بر اساس این آیات، ایمان به غیر دین اسلام در درگاه الهی مردود است و پذیرفته نخواهد بود. برای همین قرآن کریم، اهل کتاب را به دست برداشتن از دین سابق دعوت می کند و از آنها می خواهد تا به دین اسلام ایمان بیاورند:
وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُۆْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (آل عمران /110)
اگر اهل کتاب (یهود و نصارى) ایمان بیاورند به سود خودشان است؛ اما متاسفانه تنها اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند؛ در حالى که اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى که در باره پیامبر صلی الله علیه و آله در کتب آنها بوده نادیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود هم چنان باقى مانده اند.
و یا در آیه 65 سوره مائده آنها را به شرطی اهل بهشت و رستگاری می داند که به اسلام ایمان بیاورند و مسلمان شوند:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعیمِ
اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و پرهیزگارى پیشه کنند، از گناهان گذشته آنها درمی گذریم و آنها را در باغ هاى بهشت که کانون انواع نعمت ها است وارد مىکنیم.
خداوند متعال کار را به اینجا خاتمه نداده و سخن از اسلامی به میان می آورد که مورد رضایت اوست ؛ چرا که می دانسته همین اسلامی که تا قیامت بشر را به آن فراخوانده ، خود به فرق و مذاهب متعدد تقسیم خواهد شد؛ برای همین فرمود:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً. (مائده/3)
یعنی اسلامی مورد قبول و رضایت من است که مُهر «غدیر» پای آن باشد.
ایمان به غیر دین اسلام در درگاه الهی مردود است و پذیرفته نخواهد بود. برای همین قرآن کریم، اهل کتاب را به دست برداشتن از دین سابق دعوت می کند و از آنها می خواهد تا به دین اسلام ایمان بیاورند .
سلام بر همگی
یه راهنمایی میخواستم
قبل از ازدواج خانمم اندام مناسبی داشت. حالا همسرم رعایت نمی کنه و گه گاه پرخوری میکنه و باعث شده کم کم تناسب اندامش را از دست بده. نمیدونم چطور بهش بگم ، که مراقب اندامش باشه تا متناسب بمونه و چاق نشه ، که تو ذوقش نخوره و ناراحت هم نشه؟
لطفا راهنمایی کنید . پیشنهاد شما چی هستش؟
سلام
من یه دختر 22 ساله هستم که تو زندگیم خیلی سختی کشیدم از نظر خانوادگی و روابط پدر و مادرم... احساس میکنم الانم که به این سن رسیدم هنوز بدبختی هام ادامه دارن و تموم شدنی نیستن...
طوری که دارن رو اینده ام هم تاثیر میذارن... برام خاستگار میاد. ولی این خاستگار اخری واقعا همه ی شرایطش عالی بود و همونی هست که من میخوام... بابام معتاده و میگه تو جلسه خاستگاری نمیاد با این وضعش...
برا همین نذاشت بیان خونه و مجبور شدیم جلسه اول بریم هتل صحبت کنیم... الان میترسم... نمیدونم باید چیکار کنم... میگه تا ترک نکنم نمیام و اصلا هم قصد ترک نداره...دارم دیوونه میشم...داره با اینده ام بازی میکنه خودش متوجه نیست...
خانواده ی آبروداری هستیم و هیچ کس از اعتیاد پدرم ظاهرا مطلع نیست.. ظاهر پدرمم زیاد تابلو نیست... شما بگید من باید چیکار کنم؟ تو رو خدا کمکم کنید
باسلام
من دختری هستم 19 ساله مجرد دانشجوی گرافیک . پنج تا بجه ایم من اخریم
من از همان زمان بچگی که یادمم نمیاد شاید از همون اول تولد مورد آزار جنسی بودم . توسط داداش دومیم
کم کم یزرگتر میشدم و میدیدم که با من ... ولی متوجه نمیشدم چیکار میکنه خجالتم میکشیدم به خوانواده بگم
دیگه خلاصه تحمل میکردم از طرفی یه جورایی هم عادت کرده بودم تا اینکه اون رفت سربازی بعدم سریع داماد شد .
ضربه بدی خوردم خیلی حالم بد بود اون موقع تقریبا 13 ساله بودم. و هنوزم دقیق نمیدونستم اون با من چیکار میکرد ؟
تا اینکه ایقد روم فشار اومد بعضی وقعتا کارایی که با من میکرد و خودم با خودم انجام میدادم بدون اینکه بدونم اینکار خودارضاییه .
بعدش که فهمیدم دیگ هزار بار توبه کردم نشد . هر کار کردم نشد که ترک کنم
تا اینکه پارسال با یه انجمن شعر اشنا شدم اونجا یک استاد پیدا کردم که ایشون به من گفت تو سایت شعر عضو شم
کلاسای هنری میرفتم که استاداشونم مرد بودن اما بغیر اونا و خانوادم به هیچ عنوان با پسر دیگه ای ارتباط نداشتم حتی با پیام ، حتی پسرعمو عمه خاله هام هیچی
تازه شدیدا از دوست پسر عشق و عاشقی متنفر بودم
تا اینکه تو سایت همه پسرا نظر میذاشتن برام . اما یه پسری چند بار پیام خصوصی میداد که براش دعا کنم اون یه شهر دیگ بود 24 ساله دانشجو
خلاصه سرحرفو باز کرد و منم که تا حالا از این کارا نکرده بودم بهش داداش میگفتم بعد ازم درخواست عشق کرد و کم کم یخ منو اب کرد.
تا اینکه بعد گفت میشه صیغه بخونه که محرم بشیم تا گناه نباشه با هم بحرفیم
اول خیلی میترسیدم و هی میگفتم نه اما نمیدونم چی شد که قبول کردم و خلاصه بهم یاد داد از هم پشت تلفن سکس کنیم .
اولین بار منم ازون متوجه شدم که اون کارا چی بوده و به چه منطوری تا قبلش اصلا نمیدونستم چطوری ادما بچه دار میشن . خلاصه مدت یک ماهی ما با هم بودیم اما دائم احساس گناه میکردم دنبال راهی بودم که از دست اینکارا خلاص شیم و از طرفی خیلی تنها بودم و دلم میخواست پیشم باشه تا اینکه اون دید نه من اهلش نیستم یه داستانی درست کرد و رفت . و دوباره یه ضربه بدتر دیدم . عاشقش نبودم اما وابستش شدم . خلاصه کلا دو ماه طول کشید بعد تموم
گدشت و من امسال اردیبهشت واسه یه درسم احتیاج به راهنمایی و خلاقیت داشتم و گیر کرده بودم . تو سایت شعر درخواست کمک دادم و یه پسری حسابی کمکم کرد و کسی بود که خیلی بدم میومد ازش . اما ازش قبول کردم کمکش رو و همون داستان قبلی دواره تکرار شد
اما این با اون فرق داشت و من عاشقش شدم ما از اردیبهشت باهمیم و اون حتی بخاطر من تا دمه مرگ رفت و برگشت خیلی خوبه .
ما اول برنامه ریختیم برا عروسی اما مریضیش همه چی رو بهم ریخت و الان هیچ امیدی واسه ازدواج نیس اما همو دوس داریم و میخوایم تا قبل ازدواجون با هم باشیم اونم یه شهر دیگ من تا حالا ندیدمش اما دوسش دارم
با اونم ازون صیغه ها بعضی وقتا میخونیم چون خیلی خیلی خیلی رو دو تاییمون فشار هست تا جایی که ممکنه تحمل میکنیم اما دیگ گاهی میخونیم .
اون کمکم کرد برای مدت دو ماهی بود خود ارضایی رو ترک کردم اما بازم دوباره شروع شده و من دارم روانی میشم .
هم خود ارضایی میکنم اما کسی که دوسش دارم نمیتونم بهش برسم هم نمیدونم کار درستیه ما صیغه میخونیم.
دائم احساس گناه دارم منی که اصلا ازین چیزا بدم میومد و ایقدر بخدا نزدیک بودم حالا رسیدم به اینجا .
گناهه محض
خیلی دلم برا خدام تنگ شده خیلی حالا داداش من داره راحت زندگیشو میکنه من از این 19 سال عمر یه سالشم بخاطر اون ارامش نداشتم
شما بگید تقصیر من چی بوده که ....
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا میدونم هوامو داری
اما خستم خسته
کمکم کنین بچه ها من فردا میرم قم و خیلی خجالت میکشم. خدا کنه ازون جا برگردم ادم بشم. برا همیشه برام دعا کنید
سلام دوستان خوب خانواده برتری
میخواستم خانوم ها و اقایون به این سوال پاسخ بدن شاید بعضیا رفتار درست در این زمینه رو بلد نیستن یا بعضیا میخوان بهتر عمل کنن
۱_ اقایون و خانوم های محترم سما در صورت دعوا یا ایجاد کدورت با همسرتون چطور و با چه جملات و رفتاری از همسرتون دلجویی و عذر خواهی می کنید و متقابلا در این شرایط دوست دارین همسرتون چطور از شما دلجویی و عذر خواهی کنه؟
۲_ مجردای عزیزم جواب بدن بهترین راه حل از نظر اونا چیه و دوست دارن در اینده همسرشون چه برخوردی در این زمینه با اونا داشته باشه. گاهی راه های پیشنهادی شما واقعا بی نظیره.
قبلا از همه تون به خاطر پاسخ های دقیق تون بسی سپاسگزارم.
داشتن اختلاف نظر با شوهر:
خوابیدن های زیاد شوهرم منو رنج میده
آقایون دوست دارن خانم شون بره منت کشی موقع قهر بودن؟!
سلام
سوالم اینه که آیا خیال بافی جنسی در هنگام خواب یعنی زمانی که هنوز خواب نیستم , گناهه؟ مثلأ توی ذهنم رابطه جنسی با همسر خیالیم انجام میدم. حکمش چیه؟ در ضمن آبی ازم ترشح نمیشه
پسرا تا زمانی که وضعشون خوب بشه نباید ازدواج کنند. (بر اساس سوال این پست) . خوب .
پسره تا 35 باید کار کنه و پول جمع کنه تا یکدونه زن بگیره. البته خدا تومن خرجش کنه
سوالم اینجاست که خانم ها چه کاری انجام میدهند تا اون سن؟
دلیل اینکه بعضی از خانم ها فکر می کنند مرد باید کار عالی و خونه و ماشین داشته باشه چیه؟
کجا اینو به مرد نسبت دادن که خودشو باید صرف این کنه تا اینارو بدست بیاره و بره ازدواج کنه و اینارو بده دست یکی دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمی دونم چرا بعضی از خانم های این جامعه فکر می کنند باید همیشه زندگی به کامشون باشه.
ما آفریده شده ایم برای سختی. ما آفریده شدیم تا آزمایش شویم.
اصلا خدا از کسی که خیلی خوشش بیاد بیشتر امتحان میگیره.
بعضی از خانم های این جامعه می خوان که بدون سختی از خونه باباشون بیان خونه شوهر. شوهر هم هیچییییییییییییییییییییییی نگه و کاملا عاشقشون باشه.
هیچ وقت هم به دختر خانم بد نگه و بدی هم نکنه.
اصلا مرد نباید مرد باشه بلکه فرشته باشه و از بدی به دور باشه.
اون وقت خانم ها چی با خودشون به خونه شوهر میارن؟
سلام
من میخوام برای امتحان ارشد سال آینده یه رشته غیر مرتبط با کارشناسیم آماده بشم. امکان شرکت تو کلاس و آزمون آزمایشی رو ندارم و فقط از پس خرید کتابا برمیام.
برای قبولی تو دانشگاه روزانه باید رتبه زیر 50 بشم. اگه برنامه ریزی خاصی به ذهنتون میرسه لطفأ دریغ نکنید و سوال دیگه ام اینکه برای زبان چه کتابایی بخونم.
504 واژه کافیه؟ یا اصلأ درسته کامل بذارمش کنار زبان عمومی رو ؟ ممنون
سلام
من یه دختر17 ساله هستم که عاشق یکی از پسرهای کلاس فوق العاده ای که میرم شدم، با اینکه همه بهم میگن الان وقت این حرف ها نیست و تو باید فکرت رو بذاری رو درست و ... ، منم خودم این حرف رو قبول دارم و تا جایی که میتونم سعی میکنم بهش عمل کنم اما یه وقت هایی فکرش همه ش تو مغزم میگرده و نمیذاره رو درسم تمرکز کنم و وقتی هم آخر هفته ها میبینمش دیگه وضعم بدتر میشه و همه ش میرم تو هپروت .
البته بگم که اون و بقیه هیچی نمیتونن از روی ظاهرم تشخیص بدن (حس من رو ) و من از این بابت خدا رو شکر میکنم چون دوست ندارم دستم بندازن یا باهام شوخی های مسخره کنن اما واقعا نمی دونم باید چیکار کنم تا فکرش از سرم بره بیرون و من با خیال راحت به درسم برسم .
لطفا کمکم کنید و منو از این سر درگمی نجات بدید
مرتبط:
چطور از فکر پسری که ظاهرا بهم علاقه نداره بیام بیرون؟
چطور از فکر دختری که بهم علاقه نداره بیام بیرون؟
چطور از فکر کسی که حتی اسمش رو هم نمیدونم خلاص بشم
می خوام از فکر پسری که یک طرفه بهش علاقه داشتم بیام بیرون
چطوری با آقایون اطرافم متعادل رفتار کنم و نرم تو فکرشون ؟
همون طور که میدونیم خدا وعده داده که مرد زناکار با زن زناکار و مرد پاک با زن پاک ازدواج میکنن و خدا هیچ وقت خلف وعده نمیکنه (همونطور که واسه من این اتفاق افتاد و همسری پاک نصیبم شد)
اما تو صحبت های دور همی همکاران گهگاهی از دوران تجردشون میگن که چقدر زنا میکردن !!!!!! و من همه اش این تو ذهنم میاد که نکنه همسران اینها اعوذ بالله قبلا.........!!!!! و میدونم این تهمت زدن من خیلی زشت و نا به جاس ! اما قضیه وعده خدا رو درک نمیکنم
سلام
اینجا خیلی ها دانشجو یا تحصیل کرده هستند . خواهشا کمکم کنید کنکور نزدیکه و من هنوز نتونستم بفهمم چقدر باید بخونم و واسه چه رشته ای تلاش کنم .
من درسام خوبه ولی نمیتونم همش درس بخونم همه ازدواج کردن و من موندم و مامانم و یه داداش عقدیم مامانم گاهی دلش درد میگیره قبلش بواسیر داشت وقتایی هم که مریض نیست بخدا سو استفاده میکنه و نمیگه حالا خوبم برو درس بخون همش میگه بیا این کارو بکن .
من امسال پشت کنکوری ام و خیلی سخته که خودم چوب بالا سر خودم باشم و خودمو مجبور کنم که دست نکش بخون! از یه طرف مامانم کارای خونه رو به من محول کرده بجز آشپزی هر چی التماسش میکنم بذار 4 ماه خوب بخونم بعدشم در بست نوکرتم ولی به خرجش نمیره خسته شدم از بس حسرت خوردم چرا پارسال مثل همه دوستام انتخاب رشته نکردم و یه رشته شانسکی بر نداشتم و الان یه سال عقب افتادم میخوام چیزی قبول شم که ارزش یه سال عقب موندنو داشته باشه .
اون موقع میگفتم باید به چیزی که میخونم علاقه داشته باشم ولی اون موقع معلم هام بودن جو رقابتی بود الان چی؟ اگه بابام بود نمی ذاشت بیکار بشینم همیشه میگفت درس بخونم و تشویقم میکرد تو درسا واسه همینم بچه زرنگ بودم جالبه بدونید بابام فوق دکتری علوم اسلامی داشت ولی مامانم به اجبار بابام تا دیپلم نهضت رفت و خیلی چیزا بابام بهمون یاد داد .
اما الان بابامم ندارم هیچ، مامانم خیلیییی تبعیض جنسی میذاره من همه کار میکنم تو خونه اما برادرم هیچی پول تو خونه نمیاره انقدر مامانم بهش رو داده میوه میخوره پوستاشو رو زمین میندازه من جمع نکنم قیامت میشه مامانم زنه ولی هیچ ارزشی واسه زن نمیذاره بار ها گفته داداشت مرده تو باید کوتاه بیای که نزنه ناقصت کنه این یه مورد بود از خیلی موارد متاسفانه همیشگی .
بخدا منم غرور دارم مامانم خیلی غرورمو شکسته حتی جلو غریبه ها یا دختر عموهای همسن خودم سرم داد میکشه زود برو چایی بیار آبروم میره من چون نمیخوام جلو غریبه آبرو ریزی بشه هیچی نمیگم بهش همش بهم گیر میده به حرم رفتنم به گزینه دو رفتن به درس نمیگه منم تو سن حساسی ام منم میتونستم راحت بیراهه برم اما نرفتم خودم پولامو جمع کردم 25 ت به حساب مشاور واریز کردم حرف زدم انقدر دعوایی شد که پول بی زبونو چجوری خرج کرد به خواهرم تو تهران زنگ زد گفت به خاله م گفت بخدا خسته شدم .
کدوم مامانی پیش غریبه و آشنا بد دخترشو میگه بعد که دوستام میان کلا عوض میشه میگه من کلی خرج میکنم براش حتی لباساشم میشورم که این درسشو بخونه درس مهمه!!
بعدش دوستام میگن بخدا مامانت فرشته س شرایطت خوبه خودت نمیخونی ینی خدا شاهده که من نذاشتم از چهارم پنجم دبستان مامانم دست به وسایل شخصیم بزنه همیشه خودم منظم بودم و کارای بقیه رو هم میکردم . بخدا فکر و خیال اینکه چی قبول بشم و کدوم دانشگاه دیوونم میکنه آخه نمیتونم دانشگاهی بجز دولتی برم بخاطر پول
حالا با این شرایط میدونم پزشکی و رشته های تاپ نمیتونم بیارم خودمم سختمه بخونم اما بگید میتونم با این شرایط پرستاری یا روانشناسی روزانه قبول بشم؟
حدودا چه رتبه ای لازمه برای منطقه یک؟ شما چه رشته هایی رو از تجربی پیشنهاد میکنید که بتونم هم کارخونه کنم هم بخونم و به اون رشته تو شهر خودم برسم؟ من پارسال حدود 32 هزار آوردم اما تو شرایط بدی بودم امسال تو گزینه دو حدود 16 هزار میارم همش که اونم خیلی نخوندم وگرنه تا زیر ده هزار میتونم بیارم انشالا ببخشید زیاد شد درد دل زیاد دارم
به راهنمایی تون خیلی احتیاج دارم