دلم نمی خواد در شب عروسیم خانمم به آرایشگاه بره

دوستان ی سوال دارم!

عروس ناراحت میشه اگه برای مجلس عقد یا عروسی بهش بگی آرایشگاه نرو !؟ منظور این آرایش های سنگینیه ک رو عروس ها تو مجالس اجرا میشه ها!

نه از سر خساست و خرج کم و...... 

از نظر اینکه به عنوان مثال من معتقدم چهره همسر آیندم به دلم نشسته ( انشاالله)  ک شده همسرم دیگه! :

ینی زیبا تر از اون واس من وجود نداشته ک رفتم سراغش! یعنی بدون آرایش اون شخص منو شیفته خودش کرده!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

اصفهانی ها دوست ندارن بقیه سر از کارشون در بیارن ؟

سوالی از دوستان داشتم که میخوام در درجه اول اهالی اصفهان و در درجه بعدی اونایی که با اصفهانی ها زیاد در ارتباط و تعامل بودن بهش جواب بدن. 

اونم اینه که بنده هم در تعاملات اندکی که با برخی رفقای اصفهانی داشتم هم از روی گفته ی برخی دیگه از دوستان به یه نکته ای رسیدم میخواستم خود اصفهانیا بگن آیا این نتیجه گیری درسته یا نه ؟

اونم اینه که ظاهراً اصفهانی ها کلاً آدمای تو دار و اصطلاحلاً کتومی هستند. خیلی دوست ندارن بقیه سر از کارشون در بیارن. دوست ندارن به بقیه بگن مثلاً درآمدشون و پس اندازشون چقدره و از اینطور امور.

مثلاً ممکنه حتی 2 تا داداش اصفهانی هم از اوضاع کار و درآمد همدیگه خبر نداشته باشن یا یه اصفهانی میزان درآمدشو حتی به صمیمی ترین رفقاش هم نگه.

یا مثلاً ممکنه یه اصفهانی که ازدواج کرد میزان مهریه اش رو حتی به نزدیکترین رفقاش نگه. و امثال این موارد.

حالا دوستان اصفهانی در درجه اول و اونایی که با اصفهانی ها در ارتباط بودن چقدر این مطلب رو تأئید میکنند که اصفهانی ها این توداری تو فرهنگشون هست و کلاً اصفهانی ها اینطوری هستن؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

زندگی با آتشنشان سخته؟

سلام دوستان

راستش خواستگاری دارم که آتش نشان هستن ایشون از نظر اخلاق و ایمان ، ظاهر و وضعیت مالی هم مورد رضایت من و خانوادم بودن . 

تنها مشکلی که دارم شغلشون هست . راستش تا اون جایی که میدونم و تو بعضی فیلم ها دیدم و یه سری تحقیق ها فهمیدم شغلی هست  که ممکنه گاهی پر خطر باشه . 

با خودم فکر میکنم میبینم شوهرم مثلا صبح بره سر کار مدام دلشوره دارم . خدایی نکرده واسش اتفاق بیفته چیکار کنم ؟ 

خانوادم میگن موقعیت خوبیه و نباید از دستش بدم . خودم هم  حس خوبی بهش دارم اما تنها تردیم شغلشون هست . 

چیکار کنم ؟ کسانی هستن که شوهراشون شغل هایی تو این مثال ها داشته باشن ؟ 

به نظرتون ازدواج کنم یا به خاطر شغلش رد کنم .؟ زندگی با این افراد سخته ؟ 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

شب عروسیم یه دختر با لباس باز به شوهرم یه نامه داد

سلام دوستان 

خانومی 26 ساله ام . حدود سه هفته  از ازدواجم میگذره . ازدواجم با همسرم تقریبا سنتی صورت گرفت . همسرم مرد خوبیه و واقعا بهش علاقه دارم . 

مشکل من درست برمیگرده به همون شب اول عروسی . فرض کنید یه دختر خانوم با لباس خیلی باز بیاد جلوتون و بدون اینکه به شما نگاه کنه به شوهرتون یه کادو و نامه بده و بره . چه حالی میشید ؟ این دقیقا شروع مشکلمون بود . همسرم هم تو بهت بود و بعد اخماش رو کشید و خیلی عصبانی شد . 

چون همون موقع فیلمبردار ازمون درخواست کرد دستوراش رو برای فیلمبرداری انجام بدیم وقت نشد چیزی بهش بگم فقط تا آخر شب فکرم مشغول بود . 

شب که رفتیم خونه خودمون همسرم اول میخواست قضیه رو ادامه نده اما با اصرار من حقیفت رو گفت . مثل اینکه در گذشته با کسی دوست بوده قصد آشنایی برای ازدواج . بعد دیده دختره عقایدی داره که بهش نمیخوره رابطشون بهم خورده اما ایشون انگار خیلی به شوهر من علاقه داره و این ازدواج براش قابل تحمل نیست . 

تو نامه هم عین این فیلم ها تهدید کرده بود که نمیذارم خوشبخت شی و از این حرفا . اولش با شنیدن این حقیقت خیلی بهم ریختم . یه دو سه روزی سرد بودم با شوهرم اما وقتی برام قشنگ توضیح داد فهمیدم همسرم مقصر نیست و سعی کردم فراموش کنم . 

اما درست چند وقتیه اذیت های این دختر خانوم شروع شده . مدام به گوشی همسرم اس میده . با اینکه شوهرم خطش رو عوض کرده نمیدونم از کجا شمارش رو میاره . وقتایی که از خونه میرم بیرون می بینمش وایساده طور عجیبی با کینه نگام میکنه . دو سه بار رفته محل کار شوهرم داد و بیداد که این مرد خیانت کاره و از این حرفا . 

یه سره زنگ میزنه خونه صبح ها وقتی تنهام و مزاحمم میشه و با حرفاش اعصابم رو بهم میریزه . تهدیداش آسایش رو از زندگی خودم و شوهرم گرفته . 

مدام به بیگناهی شوهرم تو این ماجرا فکر میکنم . نمیخوام زندگیم خراب شه . سعی میکنم تو این شرایط بحرانی و تا رفتن  اون دختر خانوم از زندگیمون همراه همسرم باشم . 

اما جدیدا دارم تو تصمیمم سست میشم . مدام فکرای بدی میاد تو ذهنم . تهدیداش داره میترسونم . حرفاش هم عذابم میده . میگه با شوهرم رابطه داشته . میگه عکساش رو میفرستم باور کنی . و این حرفا کلی ناراحتی انداخته تو جونم . 

شوهرم هم داغونه و خیلی پشیمونه . جالب اینه دوستیشون هم کمتر از دو هفته بوده و شوهرم تا دیده دختر خانوم خیلی بهش نمیخوره ولش کرده اما نمیدونم چرا این خانوم گیر داده به زندگی تازه شروع شده من و همسرم ؟ 

هدفم راهنمایی خواستنه که چیکار کنم بتونم اروم باشم ؟ چه جوری حضور دختر رو حذف کنم و زندگی عادیم رو ادامه بدم در حالی که هست ؟ جیکار کنم شک و تردید ها به شوهرم از بین بره ؟. باید چه برخوردی با این دختر خانوم بکنم ؟ 

این سایت معرفی یه دوست خوب بهم بود . گفت افراد با تجربه و دانایی نظر میزارن و مشکل خیلی ها رو حل کردن . منتظر راهنماییتون هستم . 

ممنون . 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
راهنمای زوج های جوان (۷۴ مطلب مشابه)

اگه تو بچه میخوای من حاضرم ازت جدا شم

سلام خدمت کاربران

مردی 33 ساله هستم و خانومم من 27 ساله . حدود پنج ساله که ازدواج کردیم . راستش من خیلی بچه دوست دارم و چون تک فرزندم خانوادم خیلی مشتاق به دیدن نوه شون هستن . 

خانوم من هم تا یه سال اول ازدواجمون بچه دوست داشت .  مشکل ما برمیگرده به  چهار سال پیش که خواهر خانومم موقع عمل زایمانشون متاسفانه به خاطر خونریزی هم خودشون و هم بچشون فوت شدند . 

خانومم همین یه خواهر رو داشت و به شدت بهش وابسته بود . بعد از اون ماجرا زندگی همه یه مدت داغون شد . و بیشتر از همه خانومم افسرده شد . 

حالا چهار  سال از اون اتفاق گذشته . اما به خاطر اون اتفاق خانومم دیگه هیچ میلی به بچه نداره . انگار اون طفل معصوم  فوت شده رو مقصر مرگ خواهرش میدونه . همین طور از عمل زایمان وحشت پیدا کرده . از دردش و همه چیش . 

خانوادش هم دیگه بعد از مرگ دخترشون انگار که چشمشون ترسیده باشه مشتاق نوه دار شدن نیستند . اوایل چند جا مشاور خودم تنها رفتم و گفتن بهش زمان بده . اما الان با گذشت چهار سال هنوز هر وقت با خانومم سر بچه حرف میزنم عصبی میشه . 

هر چی بهش توضیح میدم قرار نیست اون اتفاق برای ما هم بیفته این همه زن دارن روزانه فارغ میشن اما توجه نمیکنه . 

میگه اگه تو بچه میخوای من حاضرم ازت جدا شم . هر چند این حرف رو با گریه میزنه و میدونم خواست ته دلش نیست . 

به طلاق اصلا فکر نمیکنم  چون خانومم واسم از بچه مهم تره و راحت بهش نرسیدم که راحتم از دستش بدم . 

اما خوب دلم نمیخواد به خاطر یه حادثه خودش رو از لذت مادری و خودم رو از پدری محروم کنم . مشاوره هم حاضر نمیشه اصلا بیاد . خواستم اگه میشه راهنماییم کنید چیکار کنم تا مشکلمون حل بشه . 

فقط لطفا در مورد طلاق و صیغه حرف نزنید چون هدفم از پست گذاشتم تو این سایت حل مشکلم به روش درست بوده . 

ممنونم . *

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
بارداری و زایمان (۱۱۳ مطلب مشابه)

در مسیر مدرسه یه پسره می افته دنبالم

سلام دوستان عزیز . وقتتون به خیر .

دختری 17 ساله هستم . راستش چند وقتیه یه مشکلی برام پیش اومده و از اونجا که خواهر و برادری ندارم نمیتونم به کسی بگم . مادرم به شدت مذهبی و خشکه . پدرم هم خیلی غیرتی . 

کلا محیطی که توش بزرگ شدم یه حالتیه که هیچ وقت نتونستم ارتباط خوبی با پدر و مادرم برقرار کنم و  همیشه هم  این موضوع عذابم داده اما خوب چیکار کنم که پدر و مادرم هستن و احترامشون واجب . 

به همین خاطر خواستم اینجا راهنمایی بخوام چون به هیچ وجه نمیتونم با خانوادم در میون بزارم . 

من تا مدرسه پیاده میرم . تنهام و همیشه سرم پایینه . 

درست از دو هفته پیش یه پسره افتاد دنبالم . اوایل فقط پشت سرم میومد و منم خیلی توجه نمیکردم .فکر میکردم داره راه خودش رو میره و هی مسیرم رو کج میکردم یا سرعتم رو تند تر تا طرف بره اما انگار نه انگار . 

دو سه روز که گذشت شروع کرد به صحبت کردن . حرفا های عاشقونه که راحت میشه توش هوس و قصد دوستی رو حدس زد . منم اصلا جوابش رو نمیدادم . 

الان دو هفته هست اوضاع همینه فقط یه بار با عصبانیت گفتم مزاحم نشو و گرنه پلیس خبر میکنم اما انگار اصلا روش تاثیر نداره و باز هر روز پرو تر از قبل میاد دنبالم . 

حالا منو تصور کنید که با صورت سرخ شده از خجالت فقط تند تند میرم تا راه تموم شه . همش حس  میکنم همه با چشم بدی نگام میکنن . تو خیابون هم که نمیتونم باهاش بحث کنم . 

امسال برای من از نظر درسی سال مهمیه . تا حالا با کسی دوست نبودم و نخواهم بود . تموم فکر و ذکرم رو امتحانامه و قبول شدن تو کنکور . 

اما خوب هر چی باشه آدم بخواد نخواد فکرش درگیر میشه . یه خورده میترسم . نکنه تحت تاثیر حرفاش قرار بگیرم ؟ از طرفی چون تا سر مدسه میاد میترسم ناظممون یا یه وقت فامیلی تو خیابون ببینه اونوقت با پدر غیرتی که من دارم فاتحم خوندست . 

تو محلمون هم زود حرف پخش میشه خواستم اینجا ازتون یه راهنمایی بخوام . چیکار کنم که این آقا پسر ول کنه بره ؟ الان دو هفته ست به خاطر ایشون همش تو راه باید استرس داشته باشم . 

شرایط با کسی رفتن  به مدرسه یا سرویس گرفتن هم ندارم . چون مدرسم خیلی نزدیکه . کلا انگار همه راه ها بسته شده . 

شما بودید چیکار میکردید ؟ 

راستی اینم بگم که تقریبا حجابم خوبه   و مانتو شلوار مدرسم هم معمولیه و تریپم همچنین تو چشم نیست که این آقا گیر داده . 

پیشاپیش از راهنماییتون ممنون. *

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

روی قیافه خواستگارم شک دارم

سلام...

یه خواستگار برام اومده که برادر دوستمه.... موقعیت مالیش خوبه و فک میکنم خیلی پسر سالم و چشم پاکیه... اما روی قیافش شک دارم ...

حتی پدرمم چهره شو نپسندیده... اما خب پسر خوبیه... نمیدونم چیکار کنم... همه میگن قیافه عادی میشهه... اما اگه نشد چی.... بعد اینکه چهرش زیاد بدم نیست...

فقط اینکه وقتی با بقیه مقایسش میکنم خب چهره بقیه تو نظرم بهتر میاد... نمیدونم... لطفا راهنماییم کنین که بعد به مشکل نمیخورم یا میخورم... ممنون.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ظاهر خواستگار (۴۰ مطلب مشابه)

خانمم اصلا غریزه زنانه ندارد

سلام 

من حدود 15 سال با یک دختر خوب ازدواج کردم. او از نظر اخلاق انسانی در تمام جنبه هایش نمره 20 داره و من خودم در مقابل عظمت خوبی های او خیلی حقیرم. ما الان دو تا فرزند داریم که تقریبا بزرگ شدند. 

مشکل من با خانمم در این است که او اصلا غریزه زنانه ندارد. هیچ وقت از روابط زناشویی لذت نبرده و نمی برد. او فقط و فقط به خاطر من و برای رفع تکلیف با من هم خوابی می کند. من از این موضوع ناراحتم و عذاب وجدان دارم و احساس می کنم خواسته های شوهرانه من او را اذیت می کند. برای همین ماهها از او درخواستی نمی کنم و او هم شکایتی ندارد. ولی من مرد گرم مزاجی هستم و اگه رابطه تعطیل بشه افسردگی می گیرم.

به نظر دوستان من چیکار کنم؟

مرتبط:

کی باورش میشه که با یه دختر 5 ساله ازدواج کردم؟

به نظرم خانمم ضرر کرده با من ازدواج کرده !

هر وقت به خانمم میگم دوست دارم، میگه فقط همین؟

حس میکنم خانمم از علاقه من به خودش داره سوء استفاده میکنه

خانمم بیرون خونه شیک پوشه ولی تو خونه شلخته

خانمم گیر دادن که من از لباس پوشیدن شما خوشم نمیاد

خاتمه دادن خواستگاری به خاطر محیطی که دختر درس خونده

سلام 

پسر 26 ساله شاغل هستم خودم آدم مذهبی نسبتا کم حرف و درونگرا ،‌اخیرا با معرفبی اشنایان به خواستگاری دختری رفتم ، جلسه اول یه خورده حرف زدیم ، دختره تا حدودی مذهبی و اهل معاشرت هست ، البته با این ها زیاد مشکل ندارم .

فقط فهمیدم لیسانس ***** داره ، از دوران دانشجویی به یاد دارم که دختران ****** اهل دوس پسر و رابطه ی ها این چنینی بودند ، مثلا من که خودم برق خوندم ، در برقی ها از 10 دختر 2 یا 3 تاش دوس پسر داشت . ولی ***** ها از 10 تا 9 تاشون ، نمیدونم به خاطر این موضوع به این خواستگاری خاتمه بدهم یا نه .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

شوهرم اونی نیست که در ذهنم ساخته بودم

سلام

من 20 سالمه و 3 ماهه که با پسری 25 ساله عقد کردم . راستش تو جلسات خواستگاری خوب بود . اما الان با گذشت چند ماه حس میکنم ایشون با شخصی که من سال ها تو ذهنم به عنوان همسرم ساخته بودم تفاوت داره.

اخلاق و موقعیت شغلی و تحصیلات و خانواده و مذهبی بودنش واقعا خوبه اما به دلم نمیشینه ، تا الان فقط در حد خیلی معمولی بهش علاقه دارم . احساس نمیکنم بتونم عاشقش بشم و زندگی ای که همیشه تو ذهنم بود داشته باشم.

در جلسات خواستگاری بنظر خوب میرسید و اینکه خانوادم خیلی تاییدش کردن و منو تو فشار قرار دادن.

پدرم راضی به ازدواج با یکی از خاستگارام که از نظر من خیلی عالی بود بخاطر طلبه بودنش نشد و حالا اون لحظاتی که واقعا حس میکنم همسرم و زندگیم اونی نیست که انتظارش رو داشتم حتی از خانوادم هم بدم میاد. الان نمیدونم چیکار کنم ؟

میدونم که باید ادامه بدم چون همسرم آدم شریفی هستن ، تا الان همیشه نیازهاشو در حد دوران عقد برآورده کردم و فکر میکنم اونم راضی بوده . خیلی اوقات سعی کردم همه چیزو عالی نشون بدم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

حسرت و شهوت مانع نماز خوندنم شدند

سلام

پسری 22 ساله

متاسفانه من حدود 3 ساله دچار یه هوس شدم

اهل فیلم پورن نیستم به هیچ وجه حتی عکس سکس هم نگاه نمیکنم ولی حوب  3 سال پیش به یه دختر علاقه مند شدم و فهمیدم دوس پسر داره . بعد یه جور حسرت نسبت اون پسره میخوردم و الان فهمیدم جز یه شهوت نسبت به اون دختر نبوده . یعنی همش به این فکر میکنم که دختره خوش استیل بلند قد و اون پسر داره از تنش لذت می بره ، ای کاش من جاش بودم .

راستش موقعیت این جور کارها رو دارم ولی بقران حتی به دخترایی که از کنارم هم رد میشن نگاه نمیکنم میخوام نماز خوندن رو شروع کنم ولی فکر اندام این دختر بهمم میزنه ( سال اول این علاقه نگران بودم نکنه پسره ازش سوء استفاده کنه باهاش بازی کنه ولی الان میگم هوسه نسبت به اون دختر) اوایل خیال میکردم عشقم پاکه ولی این هوسه و حسرت .

1 - حسرت خوردن نسبت به اون دختر

2 - شهوتم مانع نماز خوندنم میشه

3 - واقعا به نماز ایمان آوردم ولی این دو تا نمیزارن من نماز بخوانم

مرسی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) نماز خواندن (۷۷ مطلب مشابه)

منم باید دوست دختر داشته باشم ؟!

سلام

پسری 21 ساله هستم 

موضوع اینه که تویی دانشگاه توی خیابون تویی محل اگه یه دختر یه کمی بر رو داشته باشه خیلی پیشنهاد دوستی داره به شخص دیدم توی دانشگاه هم کلاسیام به دخترهایی کلاسمون براحتی پیشنهاد دوستی میدن و ... .

حالا واقعا یه دختر چقدر میتونه صبور باشه پا بذاره روی دلش و این پیشنهاد ها رو قبول نکنه تا کی ، تا کی پیشنهاد رو رد کنه اونم دخترا که منبع احساسن .

اصل کلام ، من تا الان دوس دختر نداشتم ولی فکر میکنم تا زمان 29 سالگی که بخوام ازدواج کنم دختری که پاک مونده باشه (دختر خوب شوهر نکرده باشه) واقعا نمونده یا خیلی کمیاب بشه پس من که چه پاک باشم چه نباشم اون دختری که بخواد همسر شه حتما تجربه ای داشته . پس من هم باید اینکاره باشم تا با این موضوع کنار بیام؟

چون به هیچ وجه نمیتونم با دختری که دوست پسر داشته حتی فکر صحبت کردن بکنم چه برسه ازدواج

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

دوستی دارم که اگه یه روز نبینمش اظهار دلتنگی میکنه

سلام

من حدودا 18 سالمه و یه دوستی ( دختر ) دارم که ده سال ازم بزرگتره و چون زمینه فعالیت های مشترکی داشتیم حدودا 5 ساله رابطه نزدیکی داریم و بارها با هم رفتیم سفر و ... اون همه کاری برام میکنه یعنی هر چی بخوام برام فراهم میکنه و خیلی نسبت به من احساساتیه به طوری که خانوادش هم بهش اعتراض کردن.

همیشه حتی اگه یه روز نبینمش اظهار دلتنگی میکنه و بعضا قهر میکنه. مدام بهم پیام های احساسی میده که من فکر میکنم بیشتر به درد دوست دختر و دوست پسرها میخوره..

من کلا آدمی هستم که ترجیح میدم حتی لفظ دوست دارم رو فقط از همسر آینده ام بشنوم اما دوستم بارها پیام میده و خیلی گرم میگه دوسم داره و حتی وقتی یه خواستگار غریبه برام اومده بود و خانواده ام راضی بودن نذر کرد که من جواب منفی بدم .

از طرفی خودش یکی از اقوامش رو فرستاد برای خواستگاریم . دوستم خواستگار داشته و علیرغم اصرار خانوادش ازدواج نمیکنه.

من اصلا به پیام های احساسیش جواب نمیدم و خیلی هم ناراحت میشه. امکان قطع ارتباطمون به هیچ وجه وجود نداره. خواهش میکنم شما بگین من چیکارکنم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

حس می کنم خواستگارم خیلی سرده

خواهش میکنم یکی به سوال منم جواب بده

من طبع متعادلی دارم ولی خودم فکر میکنم خیلی گرمم یکی از خواستگارام که تو اولویته از مشخصات ظاهریش حس میکنم خیلی باید سرد باشه .

مثلا خیلی لاغره و ظریفه و پوست روشنی داره ، همچنین تو نگاه اول شما حس میکنی خیلی شله ، همچنین صورت خیلی کم مویی داره ، یعنی اصلا ریش و سبیل و اینا کلا طبیعی نداره و تا حالا هیچ توجهی به جنس مونث نداشته یعنی میشناسمش .

به نظر شما ممکنه سرد باشه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

ازدواج با یک خانم طلبه

سلام

کسی از خانم های اینجا هست که درس حوزه و طلبگی خونده باشه یا در حین خوندن باشه ؟

چند تا سوال داشتم

1- چند سال باید درس بخونن ؟

2- بعد از اتمام درس چیکار میکنن یعنی شاغل میشن یا خونه دار ؟

3-اگر شاغل بشن محل کارشون کجاهاست ؟

4- برای ازدواج شوهرشون باید هم رشته خودشون باشه یا آزاد باشه فرقی نمیکنه ؟

5- اگر کسی بخواد با یه خانم طلبه ازدواج کنه چه طوری باید پیدا کنه ؟

ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج با طلبه (۱۰ مطلب مشابه)