سلام وقت بخیر
شاعر میگه؛
چه کنم با روی سیاه ارباب پسندید مرا
الحمدالله سعادت شرکت در مراسم پیاده روی اربعین نصیب شد.
لطفا حلال کنید.
سلام وقت بخیر
شاعر میگه؛
چه کنم با روی سیاه ارباب پسندید مرا
الحمدالله سعادت شرکت در مراسم پیاده روی اربعین نصیب شد.
لطفا حلال کنید.
در سطح کشور مشکلاتی وجود داره که ظاهرا با حمایت مردم از اون مطالبه، مسئولان مربوطه رو میشه تحت فشار گذاشت.
یکی از پایگاه هایی که قدرت پیگیری دارن و در دسترس عموم مردم هست، بخش "فارس من" در سایت خبرگزاری فارس هستش.
بعضی از مطالبه گری ها به واسطه ی پخش لینک اون، خیلی سریع حمایت میشه و به 50 هزار امضاء میرسه. اما بعضی از مطالبه گری ها هم هستند که به دلایل مختلف مثل پخش نشدن لینک به اندازه کافی، از حمایت لازم برخوردار نمیشه.
با توجه به بازدید خوب خانواده برتر و گستردگی کاربران از لحاظ جغرافیایی، تصمیم بر این شد که بعضی از مطالبه گری ها رو این جا مطرح کنیم تا کمکی بشه به بالا رفتن تعداد امضاء ها به منظور پیگیری بهتر.
با آقایی در دوره آشنایی هستیم که چند دقیقه یه بار ایتا و روبیکا و بله رو چک می کنه. وضعیت آنلاین بودن من رو هم زیاد چک می کنه البته آدم شکاکی نیست. همین جوری.
حتی الآن که رفته کربلا با نت رومینگ آزاد گاهی چک می کنه که خدا تومن پولشه در صورتی که آدم صرفه جویی هست.
سلام وقت تون بخیر
من اهل مشورت مجازی گرفتن نیستم اما از وقتی با سایت آشنا شدم و نظرات خردمندانه بعضی هارو می خوندم واقعا لذت می بردم از این همه فهم و آگاهی ...
من ۲۴ سالمه و داروسازی می خونم راستش من از وقتی ۱۸ سالم بود خواستگار زیادی داشتم اما خانواده و خودم معتقد بودیم درس بخونم و بعد اتمام درسم به ازدواج فکر کنم و این قدر افراطی به این موضوع گوش کردم و همه آدم هایی که بهم نزدیک میشدن بی چون و چرا رد می کردم .
بعد یه مدّت که پدرم این میزان بی توجهی نسبت به خواستگاران و البته تعدد موقعیت خوب بعضی خواستگاران رو دید ازم خواست که از این به بعد چون به پایان درسم نزدیک می شم با جدیت بیشتری به این موضوع نگاه کنم ...
سلام دوستان
سایت یا جایی رو می شناسید که کتاب خوب در مورد موضوع دلخواه پیدا کنیم؟ می دونم سایت هایی مثل گودریدز هست اما اون ها باید کتاب رو بشناسی بعد با خوندن نظرات میتونی بفهمی کتاب خوبیه یا نه.
سلام
هیچ جایی نبود به غیر از اینجا که بدبختیم رو بتونم بگم به بچه ها، واقعا جایی نبود، تو رو خدا کمکم کنید، روانشناس خوب بهم معرفی کنید.
در آستانه ۴۳ سالگی و مجردم، نمی تونم ازدواج کنم بعلت مشکلات روحی، از ۱۹ سالگی بعلت خ ا زیاد خدا رو از دست دادم و افسردگی گرفتم. در ۲۲ سالگی خ ک ناموفق داشتم، تا الآن یه روز خوش نداشتم تو زندگیم فقط به خاطر مادرم زنده ام.
مشکلات روحی همچنان با منه به علت فکرهای وسواسی شدید، شیطون اذیتم می کنه، فکرای بد درباره خودم القا می کنم به خودم.
سلام و وقت بخیر
22 سالمه و لیسانس یکی از رشته های مهندسی و دارم، به رشته خودم علاقه ندارم که مقاطع ارشد و بالاتر ادامه ش بدم، علاقه شدیدی به دوبلری دارم و صدای خاصی دارم، فقط راهش رو نمی دونم.
سلام خدمت متفکران گرامی
یه جایی تو یه پستی فردی گفته بودند که از هر دست بدی از همون دست می گیری مثلا اگه پسری یه عالمه دوست دختر داشته و با دخترها بد رفتاری کرده بعد ازدواج هم سر دخترش میاد!
به نظر شما آیا این برخلاف عدالت خدا نیست؟ مگه میشه کسی اشتباه کنه و یکی دیگه تاوان پس بده؟
سلام دوستان
من یه دختر بالای بیست ساله م که توی خونه با پدر مادرم زندگی می کنم,
مشکل من اینه که ناخودآگاه و با اینکه از این کار تنفر دارم می شم ضلع سوم دعوای پدر مادرم. پدر من یه کارگر ساده توی یه اداره است که اگه ندانم کاری ها و خرج های الکیش نبود ما زندگی بهتری داشتیم.
این را اضافه کنم که معتاد یا اهل کارهای خلاف نیست اما فکر اقتصادی خوبی نداره و از نظر مالی شرایط سختی را هر ماه طی می کنیم. پدر من آدم حامی و خوبیه ولی بلد نیست مدیریت اقتصادی خوبی داشته باشه. من و مادرم هم اصلا آدم ولخرج و پر توقعی نیستم نمونه اش من، با اینکه یه دختر دهه هشتادیم چند ترم دانشگاهم رو با لباس های تکراری می رفتم و اصلا اهل تیپ های آنچنانی نیستم.
خودم دارم کار می کنم و حتی برای یه دکتر رفتن ساده از بابام پول نمی گیرم, اما مشکل اصلی من اینه که وقتی پدر مادرم سرِ مسایل مالی بحث می کنن به من هم فشار میاد و به طرفداری از مامانم رفتارهایی انجام می دم که اصلا خودم نمی پسندم شون.
مامان من هیچ وقت یاد نگرفته محکم و بدون ترس حرفش رو بزنه و ناخودآگاه من می شم زبونی برای ناگفته های اون.
لطفا کمکم کنید تا بتونم احترام پدرم رو حفظ کنم. اینم بگم حتی من از طرف مامانم برای طرفداری از اون اصلا تشویق نمی شم و حتی سرزنش هم می شم اما وقتی بی فکری ها و بی خیالی های پدرم می بینم و پای درد و دل و حسرت های مامانم می نشینم ناخودآگاه تحت تأثیر قرار می گیرم.
سلام وقت بخیر
با توجه به شروع پیاده روی اربعین 1402، در این پست می تونید تجربیات و اطلاعات خودتون رو با دیگران به اشتراک بذارید.
سلام
دختری هستم ۲۲ ساله و دانشجو. راستش پدرم کلا با ازدواج مخالفه، یه خواهر دیگه هم دارم که از من کوچک تره ، نه اینکه بگیم با آدم خاصی، نه کلا مخالفه.
سال پیش یه خواستگار داشتم که جراح قلب بود و خانوادگی و اخلاقی هم عالی، یعنی یه خواستگار نبود بیشتر ،عاشقم بود، این قدر رفت و اومد آخر پدرم کاری کرد که کلا بره و نیاد با بی احترامی.
سلام
شاید برای شما هم پیش اومده باشه که یهو دچار رکود بشید و یکنواختی به زندگی تون برسه، یا اینکه ببینید که نمازتون قضا شه یا معنویت تون افت کنه.
دوست دارم فعالیت هایی که خیلی از لحاظ معنوی شارژ نگه تون میداره به اشتراک بذارید. فکر می کنم نماز خوندن یا بهتره بگم نمازی که من می خونم نمی تونه خیلی شارژم کنه شاید چون حضور قلب ندارم و شکل عادت گرفته.
فرهنگ دارای مشتقات زیادی است. قصد ندارم مانند دروس تعلیمات اجتماعی دوران دبیرستان به نوشتن این مقاله بپردازم. بیشتر تمایل دارم روی موضوعات خاصی متمرکز شوم. ابتدا مقاله را با یک بیت شعر آغاز میکنم.
با ادب باش که تکلیف جوانان ادب است/ فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است
بنده انسانی بسیار حساس به نظم، ادب و احترام هستم. و حساسیت بنده سبب شد تا این مقاله را برای شما بنویسم. چندی پیش در فضای مجازی یک ویدئو از دو کودک شش ساله – شاید هم کوچکتر – دیدم که در حال فحش دادن و ناسزا گفتن به عدهای کودک هم سن و سال خودشان هستند. کلمات و عباراتی که در آن ویدئو استفاده شده بود آنقدر رکیک و زننده بودند که نتوانستم آن را تا آخر نگاه کنم. خودِ من آن فحشها را در سن پانزده سالگی آموختم منتها با این نیت که به هیچ روی از آنها استفاده نکنم.
سلام
راجع به وارد رابطه شدن با دختر سنتی احتیاج به مشورت دارم.
بنده شغلم برنامه نویس هست 24 سالمه , سربازی نرفتم هنوز لیسانس هم به این زودی ها نمی گیرم.
دختر خانومی که باهاش 1 ماهه وارد رابطه شدم 23 سالشه دانشجوی ارشد هست. ایشون گفتند که من اولین موردی هستم که باهاش وارد دوستی شدن ولی محدودیت زیاد دارن یعنی تا حالا دست هم رو نگرفتیم من با این موضوع مشکلی ندارم ولی من اصلا دید خوبی نسبت به ازدواج سنتی ندارم و به نظرم مناسب این نوع ازدواج نیستم.
ایشون میگن تا حالا خواستگار زیاد داشتن ولی به هیچ کدوم حس خاصی که به من دارن رو نداشتن. منم ایشون رو دوست دارم ولی ایشون مثل من جاه طلبی خاصی ندارن و بیشتر اهل قناعت هستند. به من گفتند تا 1 سال دیگه حدودا حتما باید برم خواستگاری شون .
امروز که داشتم خبر ها رو می خوندم با یه ویدیو مواجه شدم که خبرگزاری رکنا منتشر کرده. ویدیویی از جشن دورهمی رتبه های برتر کنکور.
تو مصاحبه ازشون می پرسه تا حالا به مهاجرت فکر کردن. نکته تکان دهنده ای که منو به شدت متاثر کرد این بود که همگی تاکید داشتن که قصد مهاجرت دارن و حتی کشور ها و دانشگاه های مقصد رو هم انتخاب کردن.